صبح خواستم مثل روشنفکرا تو بالکن قهوه بخوردم و رومه بخونم خیلی جدی لیوان چایمو برداشتم رفتم تو بالکن همون موقع همسایه بالایی روفرشیشونو با کلی مو و خورده نون ت داد رو سرم، میدونی می خوام روشنفکر باشم منتها شرایط منطقه روشنفکری رو بر نمیتابه باور کنید حواستون هست اخر پاییزه
یک داستان عبرت آموز
من و کتونیام (ماجرای خرید مرغ عشق)
تو ,شرایط ,رو ,بالکن ,روشنفکر ,نون ,تو بالکن ,می خوام ,میدونی می ,خوام روشنفکر ,باشم منتها
درباره این سایت